شعر و داستان

سهل بن خراسانی خدمت امام صادق (ع) رفت و از ایشان پرسید:”شما با وجود صدها هزار یار شیعه چرا قیام نمی کنید؟” امام صادق (ع) هم برای اینکه به او نشان بدهد که این همه شیعه هستند و او یار ندارد به او دستور داد که در تنور پر از آتش بنشیند. سهل بن خراسانی غافلگیر شد و فرمان امام صادق (ع) را اجرا نکرد.

در همین هنگام یکی از یاران واقعی امام صادق (ع) به نام هارون مکی وارد شد و سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود:”هارون وارد تنور شو ” هارون بدون اینکه چیزی بپرسد و حرفی بزند وارد تنور شد. مرد خراسانی آرام و قرار نداشت، امام برخواست و باهم به سمت تنور آتش رفتند و مرد خراسانی داخل تنور را دید که هارون در میان آتش چهار زانو نشسته و به معجزه خداوند، آتش به او آسیبی نرساند.

امام رو به مرد خراسانی کرد و فرمود:”چند نفر مثل هارون مکی میشناسی که اینگونه مطیع فرمان ما باشد؟” آن مرد گفت:”یک نفر را هم اینگونه سراغ ندارم”

بچه ها امام صادق که نمی خواست هارون رو بندازه توی آتش. قصدش این بود به خراسانی بگه مردم باید در هر شرایطی به امامشون اعتماد کنند. پیامبر اکرم (ص) در توصیف یاران امام مهدی فرمودند:” آنها در اطاعت امام خویش کوشا هستند”

پاسخی بگذارید

Your email address will not be published. موارد ستاره دار الزامی می باشد

Post comment